♥میشه پرنده باشی اما رها نباشی♥
میشه دلت بگیره اسیر غصه ها شی
حالا که آسمونم دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی محو گذشته ها شی
ترسیده باشی از کوچ اوج و ندیده باشی
واسه یه مشت دونه اهلی آدما شی
تو سایه ها بمونی درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی
دلت بخواد دوباره از ته دل بخونی
از ترس ریزش اشک غمگین و بی صدا شی
شاید مردم حواسم نیست
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead
ارمنستان | |
منم ارمنستان | دارم یکمی داستان |
در شمال ایرانم | هوای سردی دارم |
مرکز من ایروان | یکم همنام با ایران |
دامپروری شغلمون | سیب زمینی محصولمون |
مغرب من ترکیه | میشه با من همسایه |
سیمان و برق صنعتند | که بسیار هم نعمتند |
زبانمون ارمنی | نداریم هیچ معدنی |
جمهوری آذربایجان | |
روی نقشه نگاه کنید | بعدم مرا پیدا کنید |
منم که آذر بایجانم | شمال غربی ایرانم |
آب و هوام نیمه خشکه | تقسیم شدم به دو دسته |
نخجوان بخش کوچکم | سمت شرق بخش بزرگم |
مرکز من هست باکو | یک مقداری هم دارم کوه |
یک معدنم که نفته | یک شهر معروفم گنجه |
دو رود ارس و کورا | یک شهر به نام آستارا |
مرز من و ایرانه | کالایی ارزان داره |
اسلام دینمونه | آذری زبانمونه |
انگور و غلات و توتون | می شوند محصولاتمون |
نقشه مرا نگاه کنید | به سرزمین من سفر کنید |
ترکیه | |
چهارمین کشور هستم | روشن و تیره هستم |
یک چندتایی رود دارم | فرات و دجله دارم |
یکی هم قزل ایرماق | از اون تشکیل میشه باغ |
مرکز من آنکارا | مردمش هستند دارا |
دور و برم هست دریا | مرمر، اژه و سیاه |
دارای دو دریاچه هم | دوست دارید براتون بگم |
یکی توز گل و یکی وان | میوه دارم فراوان |
یک شهر دارم استانبول | که پر شده توش از گل |
مردم من فراوان | که هستند ترکی زبان |
همکاری با ایران دارم | مردمی با ایمان دارم |
عراق | |
من هم عراق هستم | مغرب ایران هستم |
کشوری اسلامی ام | من سرزمینی سبزم |
چهار شهر مذهبی | با زبان عربی |
هستند نجف کربلا | کاظمین و سامرا |
مردمم شیعه و سنی | با رفتار حسینی |
خرما محصول منه | بصره بندر منه |
مرکز من بغداده | پر از درد و فریاده |
یک کشور نفت خیزم | دارای کرکوک و اربیلم |
چهار شهر دیگر هستند | دور و بر من هستند |
کشور عربی هستند | دارای دینی هستند |
اسلام دینشونه | عربی زبانشونه |
عربستان ، اردن و سوریه | دیگری هم کویته |
پاکستان | |
همسایه ی ایرانمم | من نزدیک عمانم |
دارم من یک رود سند | که میره اقیانوس هند |
مرکزم اسلام آباد | با مردم خیلی شاد |
دارم من چندتایی شهر | هستش یکیشون بندر |
بندرش هست کراچی | با صنعت نساجی |
راولپندی و لاهور دارم | یکی هم پیشاور دارم |
محصول فراوان دارم | فرآورده دام دارم |
زبانمون هست اردو | ندارم من زیاد کوه |
ببین راهنمای من | مشرق ایران جای من |
افغانستان | |
آخرین کشور هستم | در شرق ایران هستم |
مردم من هم روستایی | ندارم هیچ دریایی |
بیشتر جاهام کوه دارم | دامپرور و دام هم دارم |
با آب شدن برفها | سرازیر شدن از کوهها |
تشکیل می شه چندتا رود | کاندوز ، هیرمند ، هریررود |
مرکز من هست کابل | یک رودم به نام اون |
نخ و پارچه صنعتند | که آنها هم نعمتند |
با پشم و پنبه هستش | ریسندگی و بافندگی |
اسلام دینمونه | دری زبانمونه |
فاش راز
دلم می خواهد امشب پرواز کنم دلم می خواهد امشب یاد آواز کنم
دلم می خواهد امشب تا به اوج برسم دلم می خواهد امشب فاش راز کنم
آن شب که بود محفل شمع و پروانه گرم من زدم برهم جمع آنها چون کنم
دلم می خواهد امشب توبه کنم یا به جان خود قصد جان کنم
نادمم از کرده بد یمن خویش پشیمان پشیمانم چون کنم