حاجی ما یه ترم املت خوردیم و هر دو سه هفته یه بار مایتابه رو میشستیم
اون وقت ما رو از تحریم دارو میترسونی!! برو از خدا بترس!
بررسی علل اختلاف حضرت نوح با فرزندش امشب در گفتگوی ویژه ی خبری با حضور تنها شاهد ماجرا ایت ا... جنتی
یه دوستی دارم همیشه میاد باهام مشورت میکنه !
هر چی من گفتم برعکسش رو انجام میده خیلی هم موفق میشه ...
همه اعداد عوض میشه ، قدر منو بدون !!! …
غضنفر و دوستش به تاکسی میگن: آقا ۳ نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که ۲ نفر هستید ! غضنفر میگه: مگه خودت نمیخوای بیای !
به غضنفر میگن اگه سردت باشه جه کار می کنی؟ میگه نزدیک بخاری می نشینم. میگن اگه خیلی سردت باشه چه کار می کنی؟ میگه به بخاری می چسبم. میگن اگه خیلی خیلی سردت باشه چکار می کنی؟ میگه معلومه دیگه! بخاری رو روشن می کنم!
غضنفر از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. غضنفر می گه: آخی! مریض بودی؟
از غضنفر می پرسن برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه ۳ نفر. می گن چرا ۳ نفر؟ میگه: یه نفر میره بالای نردبون لامپ رو بگیره، دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخونن!
ماشین پیکانی با شماره پلاک تهران ص از چراغ قرمز ردمی شه , پلیس که ساده بوده آژیر کشان دنبالش می افته و پشت سرهم داد می زد : تهران صلی الله علیه و آله بزن کنار!
پلیس به غضنفر: اینجا ماهیگیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین
به غضنفر میگن : سگتون بچه ی ما را گاز گرفته . میگه : اولا سگ ما گاز نمیگیره . دوما سگ ما همیشه بسته است . سوما ما سگ نداریم
ادامه مطلب ...
این قضیه میگن واقعیت داره و توی مشهد اتفاق افتاده
.
.
مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی
میبینه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه یه دقیقه بعد مسافر از
راننده تاکسی میپرسه :آقا منو میشناسی ؟
راننده میگه : نه
یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده نگه میداره و خانومه عقب میشینه
مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی؟
راننده میگه : نه. شما ؟
مسافر مرد میگه : من عزرائیلم راننده میگه : برو بابا احمق گیر آوردی؟
یهو خانومه از عقب به راننده میگه :ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین؟
راننده تا اینو میشنوه ترمز میزنه و از ترس فرار میکنه.
بعد زنه و مرده با هم ماشینو میدزدن ....
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته،
یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه،
میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش….
خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!