اگر درد داری تحمل کن... روی هم که تلنبار شد دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاست... کم کم خودش... بی حس میشود!!!
درباره من
در روز 17 مهرماه 1379 با گریهای گوش آزار پا به این دنیای خاکی گذاردهام. دارای شخصیتی اجتماعی و تقریبا پر حرف هستم، و دوستان صمیمی من هستی و ریحانه هم کلاسی هایم در مدرسه هستند. هرچند در کار خود سختگیر و جدی هستم و تمام تلاشام را میکنم تا وظیفهام را به درستی و بینقص انجام دهم، در دیگر جنبههای زندگی انعطاف پذیر بوده و قوانین و عرفیات را چندان جدی نمیگیرم.
به کتاب خواندن علاقهی بسیار دارم. در کنار ادبیات جدی، گریزی هم به ادبیات فانتزی/تخیلی میزنم.سرگرمیهایم شامل کتاب خواندن، گوش سپردن به انواع موسیقی و یادگیری مطالب جدید میشود.
دوست دارم به آرامی قدم بزنم و در کنار هیاهوی ماشینها و عجلهی آدمها، کمی احساس آرامش کنم.
ادامه...
من اینو دیده بودم.قدیمیه!!!!
به من چه!می خواستی نبینی!!!!
خیلی قشنگه!!!!!!
همچینم جالب نیست ها!!!!!
واقعا که آواره ای!!!